ایگوما
egomaa
چگونه خودکاوی کنیم؟ (بخش دوم)
...

18

18

نویسنده مشاور ایگوما

چگونه خودکاوی کنیم؟ (بخش دوم)

بخش اول مقاله "چگونه خودکاوی کنیم" را در ایگوما بخوانید.

... همانطور که اشاره شد، افراد معمولا خاطرات را گلچین می کنند و بخش ناخوشایند و بزرگی را فراموش می کنند که علت آن به ترس ها و مسائل حل نشده ارتباط پیدا می کنند، معمولا فرد نمی خواهد شخصیت خود را در آن دوران به یاد آورد چون آن دوران یا آن خاطره را ارزشمند نمی داند، هدف خودکاوی (Self-analysis) شکستن این سانسور است تا فرد بتواند با یادزدودگی خود مبارزه کند، لازم است فرد به آن دوره بازگردد و رد احساسی را که آن موضوع بر حافظه اش گذاشته بیابد و بصورت دقیق آن را بررسی و تحلیل کند، تا به موضوع بینش کامل پیدا کند.

برای خودکاوی می توانید فکر بد را با فکر خوب و خاطره بد را با خاطره خوب متداعی کنید. به مرور دیری نمی گذرد که یکی دیگری را فرا می خواند. اگر توان تخلیه هیجانی تصاویر و خاطرات قدیمی را ندارید می توانید، آن را با ایجاد تعادل ناشی از تداعی آن با فکر خوب خنثی کنید.

اگر گاهی دیگران و دنیا را برای حال بد خود سرزنش می کنید خجالت زده نباشید ولی مراقبت کنید تا نقش قربانی را برای همیشه انتخاب نکنید بلکه دنبال پیدا کردن علل زیربنایی و تحلیل واکنش هایتان باشید. زندگی ماشینی گاهی باعث نظم افراطی و در تضاد با دنیای درونی انسان است و این چنین است که فرد مدام احساس ناراحتی می کند یا بیمار می شود، اجبارهای یکنواخت و بدون خلاقیت جامعه مدرن در قالب رفتارهای طبیعی انسان نمی گنجند اما شما نسبت به انجام آن ها شرطی شده اید و تنها راه نجات دور نگه داشتن روحتان از فرایند حاکم بر ذهنتان است.

وقتی دچار تعارضات روانی مربوط به دوراهی مسائل لاینحل می شوید، انرژی شما صرف تمرکز بر آن می شود، و انرژی چندانی برای سایر فعالیت های مغزی باقی نمی ماند تا راه حل مسئله را پیدا کنید، به همین دلیل احساس درماندگی می کنید و فقط وقتی رفتارهای آموخته شده در راستای اهداف مفید و خوشایند باشند اوضاع خوب پیش می رود، نقش خودتحلیلگری در اینجا پرت کردن حواستان از تمرکز مدام بر مسئله است، کسانی که در اردوگاه های هیتلر زنده مانند کسانی بودند که به جای فکر کردن به مرگ کار می کردند. در شرایط بغرنج، نباید بگذارید خطر بیرونی محور شخصیتتان گردد. به خودتان نگویید فراموشش کن، قبول کنید که ضربه خورده اید، دل گسستگی پیش گیرید و سپس نشخوار فکری هشیارانه انجام دهید، برای رسیدن به این هدف  فن عدم تمرکز را تمرین کنید.

آیا می دانید فقط زندگی می تواند زندگی را شکست دهد؟ برای کسب چنین نیرویی لازم است روح ما هم مثل بدنمان دم و بازدم داشته باشد. این کار را می توان با تمرکز و عدم تمرکز انجام داد، درست است که بدون تمرکز بر مسائل نمی توان آن ها را حل کرد ولی روح به استراحت نیاز دارد که با فن عدم تمرکز باید آن را بدست آورد.

در نظر بگیرید که دندان درد دارید، از خود بپرسید چه چیز این درد اینقدر بد است؟ به خود بگویید تو هنوز ۲۸ دندان سالم دیگر داری و با این افکار فن عدم تمرکز را اجرا کنید و اینگونه فشار درد را تا رسیدن به دکتر کاهش دهید. اگر در مواجهه با رنج ها خود را در ورطه بزرگی ببینید کار را برای خود سخت میکنید، آشوبی که در مرکز روانی تان برپاست را با این نوع تلقین ها کم کنید. اما توجه داشته باشید که نمی توانیم هر دروغی به خود بگوییم و انتظار داشته باشیم نیمه هشیاری ما آن ها را بپذیرد.

با تمرکز نکردن بر بدبختی ها بر ناشادی هم غلبه کنید. ریتم های زندگی تان را بررسی کنید تا ببینید که حتی بدترین روزهای غم هم گذشته اند، همیشه احساس سرخوشی مکمل افسردگی بوده است اما متاسفانه ارگانیسم انسان نمی تواند این احساس را برای همیشه حفظ کند، چون هر دو این ریتم ها برای اقتصاد روانی انسان اهمیت زیادی دارند. اما گاهی سرخوشی ناشی از شادی های کوچک و مفید را به علت روزمرگی از دست می دهیم و این مشکل بزرگی است که حل آن نیاز به خودتحلیلگری دارد.

تمرکز شدید حواس گاهی مکمل افسردگی و غم است، اما با خود بگویید انسان ها همه گاهی دچارش می شوند و جزئی از فراز و نشیب طبیعی زندگی است. ازین که مدتی افسرده باشید نترسید سعی کنید از ریتم های طبیعی زندگی بهره ببرید.

برای خودکاوی در روزهای مختلف خلق خود را روی تقویم یادداشت کنید و با این روش ریتم شخصی خود را پیدا کنید و از آن برای برنامه ریزی شغلی و فردی استفاده کنید. گرسنگی، خستگی و بی خوابی اگر با هم اتفاق بیفتد شما را بیش از حد تحت فشار می گذرارد و فاجعه به بار می آورد. همیشه نباید فکر کنید که احساس خوبی دارم پس همه چیز عالی است، شاید تحت فشار در درونتان اتفاقاتی رخ دهد که از آن بی خبرید. اگر ترس های فوبیا وار دارید و یا مساله ای مثل لکنت زبان، یا مجبور به انجام کارهایی هستید که دوستشان ندارید احتمالا وضع ناخودآگاهتان خوب نیست و لازم است ریتم زندگی خود را به تناوب تغییر دهید.  ادامه دارد...

بخش سوم مقاله "چگونه خودکاوی کنیم" را در ایگوما بخوانید.

فهیمه فرهودی (کارشناس ارشد روانشناسی بالینی)

برداشت نویسی و خلاصه ی کتاب "خودکاوی" نوشته "استفن لکنر"

کسانی که در اردوگاه های هیتلر زنده مانند کسانی بودند که به جای فکر کردن به مرگ کار می کردند. در شرایط بغرنج، نباید بگذارید خطر بیرونی محور شخصیتتان گردد. به خودتان نگویید فراموشش کن، قبول کنید که ضربه خورده اید، دل گسستگی پیش گیرید و سپس نشخوار فکری هشیارانه انجام دهید، برای رسیدن به این هدف فن عدم تمرکز را تمرین کنید.

ایگوما / مشاور

ارسال نظرایمیل شما در سایت نمایش داده نمی شود و فقط برای ارسال پاسخ برای شما استفاده خواهد شد