عشق، این واژه پرمفهوم همان چیزیست که اکثر افراد دوست دارند آن را در زندگی خود داشته باشند. عشق در ابعاد مختلف نمایان می شود، انگار در یک عطاری قدم می زنیم و بوی گل محمدی، بهار نارنج یا ادویه پاپریکا و... را استشمام می کنیم. ما تشخیص می دهیم هر بویی برای یک گیاه خاص است اما در مورد عشق با اینکه صحبت های زیادی راجع به این مقوله شده، هنوز افراد زیادی هستند که تعریف آنها از عشق مترادف است با همان عشق!.
برای پیدا کردن مفهوم عشق نیاز به دسته بندی داریم، تا ببینیم ما به عنوان افرادی که ادعا می کنیم عشق در زندگیمان جاری ست در کدام یک از طبقه بندی های عشق قرار می گیریم.
عشق سه پایه دارد!
یک صندلی سه پایه را در نظر بگیرید، اگر هر کدام از این پایه ها شکسته یا کوتاه تر باشد صندلی بلا استفاده می ماند، حتی اگر اصرار به نگه داشتنش دارید آن را باید به دیواری تکیه دهید و همیشه مراقب باشید تا تعادلش بهم نخورد، چرا که با کمترین برخورد احتمال واژگون شدن دارد. عشق هم مصداق صندلی سه پایه را دارد، اگر هر کدام از پایه ها نباشد یک جای رابطه عاشقانه شما می لنگد.
پس برای ساختن عشق ما پایه های مورد نظر را باید داشته باشیم که صمیمیت، تعهد و کشش جنسی است، برای تمایل جنسی هر نام دیگری می توانید پیدا کنید، تمایل جنسی، انگیزه فیزیولوژیکی، شهوت، شور، شوق و یا هر کلمه دیگر، فرقی نمیکند مهم این است که شما هر سه این مولفه ها را بتوانید داشته باشید تا عشق را روی صندلی زندگی خود بنشانید بدون اینکه نگران این باشید که آن را به دیواری تکیه دهید.
در مدل های دیگر عشق، یا افراد اصلا صندلی ندارند و یا یک پایه آن ناقص است. مثلا در نوعی از عشق هیچ کدام از سه مولفه لازم حضور ندارد، افراد با هم هستند بدون اینکه بدانند چرا؛ در این نوع رابطه ها فقدان عشق وجود دارد.
داشتن تعهد برای داشتن یک زندگی عاشقانه کافی نیست
در رابطه ای فقط تعهد است، خیلی از زوج ها در جلسات درمانی عنوان می کنند بنا به دلایلی مثل مادر بودن، بد دانستن جدایی از لحاظ اجتماعی و... در یک زندگی به ظاهر مشترک مانده اند، این نوع عشق پوچ است و تبعاتی مثل پایین آمدن سطح عاطفه، پرخاشگری، بی انگیزگی و خلق پایین را به همراه دارد.
آیا شور و هیجان جنسی به تنهایی، عشق می سازد؟
مورد دیگر شامل کسانی می شود که فقط رابطه جنسی و تمایلات و کشش جنسی به یکدیگر دارند، نه صمیمیتی بین آنهاست و نه تعهدی؛ وقتی از صمیمیت صحبت می شود منظور صمیمیت به معنای حقیقی است نه برای رسیدن به خواسته خود و دلایل شخصی، مثل اینکه من رفاه و خوشحالی طرف مقابلم برایم اهیمت داشته باشد، به او توجه کنم، حمایت عاطفی داشته باشم، برای او وقت بگذارم و.. این دسته افراد در اوایل رابطه حس می کنند آن عشق آتشینی که در ذهن داشته اند را به دست آورده اند اما تحقیقات نشان می دهد این نوع رابطه پس از مدتی خاموش می شود و از بین میرود و یا تبدیل به نفرت می شود.
صمیمیت همان عشق نیست
در زندگی بعضی افراد تنها مولفه صمیمیت وجود دارد و باز هم به اشتباه فکر می کنند اگر دوست داشتن وجود داشته باشد پس همه چیز برای عشق مهیاست اما این موضوع به تنهایی و خودی خود عشق محسوب نمی شود و برای زندگی شاد و سالم کافی نیست.
بدون شور و هیجان جنسی یک پای عشق می لنگد
در شرایطی از زندگی مشترک، افراد صمیمیت و تعهد را نسبت به هم دارند اما میل و رابطه جنسی در آنها وجود ندارد و یا به دلایل مختلف رابطه جنسی از بین رفته است، این افراد احترام، تعهد و صمیمیتی را تجربه می کنند که شبیه رابطه دو همکار یا دوست با یکدیگر است، البته باید یادآوری کرد قطع رابطه جنسی به خاطر شرایط سنی و یا پدید آمدن حوادثی که در جریان زندگی برای یکی از طرفین صورت گرفته شرایطی متفاوت است.
بدون صمیمیت عشق بی معناست
مواقعی نیز وجود دارد که کشش و میل جنسی وجود دارد و تعهد هم هست، اما صمیمیت و ابراز محبتی دیده نمی شود، این نوع رابطه یک طلاق عاطفی خاموش را به مرور رقم می زند، افرادی که صمیمیت را یاد نگرفته اند و یا بر اساس باورهای اشتباه وجود آن را در زندگی ضروری نمی بینند باید بدانند یکی از پایه های عشق آنها ناقص است، پس رابطه آنها تکمیل شده نیست و عشق در این شرایط جایی برای آسوده نشستن پیدا نمی کند و مادامی که اینچنین باشد کم کم عشق مفهوم حقیقی خود را از دست می دهد.
نقش اساسی عشق بر عهده تعهد است
در خیلی از رابطه ها شاهد شرایطی هستیم که از آن به عنوان عشق حقیقی یا رمانتیک یاد می کنند. صمیمیت وجود دارد و شهوت و شور و شوق هم هست پس چه چیزی کم است؟. تعهد، به معنای اینکه تو را انتخاب می کنم از بین افراد دیگر، تو از نظر من همانی هستی که با دیگران فرق دارد و برای فقط با تو بودن متعهد می شوم تا رابطه طولانی را با هم داشته باشیم، پس نمی توان نقش اساسی آن را نادیده گرفت.
با نگاهی به دسته بندی عشق می توانید دریابید شما در کدام نوع آن قرار دارید و کدام یک از پایه های عشق شما می لنگد و سوال مهمتر این است که آیا عشق ما روی صندلی مناسب خود نشسته است یا نه؟، آیا صندلی مناسبی برای جایگاه عشق خود انتخاب کرده اید که هر سه پایه را داشته باشد تا با خیال آسوده بدون هراس و دلهره آن را هر کجای زندگیتان جای دهید؟
یک صندلی ناقص همیشه احتیاج به حائل دارد و عشق کامل نشده شما هم یا آنقدر بر پایه های دیگر سنگینی می کند تا آخر فرو می افتد و یا همیشه احتیاج به یک عصای کمکی دارد. عشق را با توجه به صمیمیت، تعهد، شور و تمایل جنسی در طرف مقابلتان بیابید و آنگاه عاشقانه زندگی کنید. اگر در مورد پایه های عشق خود به نگرانی و مسئله ای برخوردید، می توانید برای بازسازی و ترمیم آن از مشاوره خانواده و زوج درمانی کمک بگیرید.
دکتر آویسا خبیری پویا (سکس تراپیست - زوج درمانگر)
مهم این است که شما هر سه این مولفه ها را بتوانید داشته باشید تا عشق را روی صندلی زندگی خود بنشانید بدون اینکه نگران این باشید که آن را به دیواری تکیه دهید.
ارسال نظرایمیل شما در سایت نمایش داده نمی شود و فقط برای ارسال پاسخ برای شما استفاده خواهد شد