گرداب های خود خواسته در برخی مواقع فرد را کاملا غرق می کند!؛ برای روشن تر شدن موضوع بهتر است با یک سوال از خود شروع کنید: آیا شما ابرانسان هستید؟ پاسخ منطقی خیر است.
پس با وجود اینکه می دانید ابر انسان نیستید چگونه از خودتان توقع دارید در همه زمینه ها عالی و بدون نقص رفتار کنید، به طور مثال هم مکانیکی خوبی باشید هم آشپزی عالی، ورزشکاری درجه یک و ریاضیدانی بی نظیر. و وقتی این حجم از توقع را از خود دارید، کافیست نتوانید سیم کشی برق به ظاهر ساده داخل آپارتمان تان را تعمیر کنید، و یا کیک تولد همسرتان را سوخته از فر در بیاورید. آن وقت است که عصبانی می شوید، بدخلقی بر شما چیره می شود و شروع به تخریب کردن خود می کنید، که بی عرضه هستم، بی لیاقتم، دست و پا چلفتی ام و... خوب در نظر بگیرید بعد از این همه تخریب جز حس افسردگی و بی فایده بودن چه چیزی نصیبتان می شود؟
انسان ها باید درک درستی از توانایی ها و ویژگی های خود داشته باشند، وقتی در باور خود اغراق می کنید، تصویری غیرواقعی از خود می سازید، با آن خو می گیرید و به خانواده و اطرافیانتان هم همان را معرفی می کنید، بعد وارد دنیای واقعی می شوید، ولی شما آن انسانی که فکر می کردید نیستید!، شما این حقیقت را فراموش کرده اید و اینجاست که با خود درگیر می شوید و مدام می گویید چرا نمی توانم، چرا نمی شود و... .
شاید بگویید من هم پزشک خوبی هستم، هم نقاش خوبی و.. بله انسان ها استعدادهای مختلفی دارند. برخی افراد در زمینه های مختلف تبحر دارند و برخی ندارند. اما همان افرادی هم که در چند زمینه توانایی دارند ممکن است در یکی بهتر باشند و در دیگری نمره کمتری به خود دهند، می خواهم فراتر از این هم بروم، شما مکانیک فوق العاده ای هستید، اما این موضوع اصلا دلیل بر این نمی شود که شما همیشه و همه ماشین ها را به بهترین شکل تعمیر کرده باشید. یک روز خسته هستید، روزی دیگر شاید کمی احساس غمگینی کنید و تمرکز لازم را برای انجام کار نداشته باشید، سرماخورده اید و یا اصلا آن آچار همیشگی شما خراب شده است، در راه مسافرتید و شرایط، شرایط تعمیرگاه تان نیست تا بتوانید از عهده کار برآیید. پس دلیلی ندارد احساس سرخوردگی کنید. می توانید احساس سرخوردگی و ناتوانی های خود را همانند این مثال بررسی کنید و دریابید که ریشه این حس از کجا در شما شکل گرفته است.
حال آنکه برخی افراد اوضاع را برای خود بدتر هم می کنند، من اسم این برخی ها را موم های انسان نما می گذارم. آنها وقتی در تعارض بین خود واقعی و خود غیرواقعی قرار می گیرند، زمانی که کاری را نمی توانند انجام دهند و یا از ترس پیروز نشدن آن را رها می کنند و به ساده ترین انتخاب رو می آورند که همان ترک دنیای واقعی است؛ موم های انسان نما در کنج ذهنشان مجلسی برپا می کنند و اینجاست که خیال بافی در مورد هر آنچه آروز دارند باشند شروع می شود؛ رویا پردازی خوب است، برای خلاقیت بیشتر، دوری از استرس ها و مشکلات روزمره می توان از آن استفاده کرد، اما راه حل مشکلات شما نیست.
زوج هایی که با یکدیگر حرف نمی زنند و در رویا مسائل را حل و فصل می کنند را در نظر بگیرید، همین پناه آوردن به رویاها باعث بیشتر شدن فاصله بینشان و بروز مشکلات بیشتری می شود، نوجوان هایی که یاد نگرفته اند دست به کاری هایی بزنند که نمی دانند در آن موفق می شوند یا نه، پس در خیال خود قهرمان دومیدانی می شوند، در بهترین دانشگاه پذیرش می گیرند، با والدینشان حرف می زنند و... بنابراین آنها تبدیل به موم های انسان نما می شوند که هستند، اما زندگی نمی کنند. بنابراین در زندگی خود احساس رضایتمندی ندارند، بدون هدف و انگیزه می شوند، حوصله هیچ کاری را ندارند و انقدر رویا پردازی می کنند که به حقایق زندگی بدبین می شوند و نمی توانند ناملایمتی و شکست و غم در زندگی واقعی را پذیرا باشند.
اگر می خواهید در گرداب های خود ساخته فرو نروید، یک راه کار این است که از تخریب خود دست بکشید؛ تخریب نکردن شاید در ظاهر کلمه ساده ای باشد، اما در عمل دوری از آن، به خصوص برای افرادی که با آن مانوس شده اند دشوار است.
یکی از راه حل ها تمرکز کردن روی خود برای چند دقیقه در طول روز است. نگویید: هر روز؟، آن هم چند دقیقه.؟ من خیلی سرم شلوغ است و... .
همه ما باید دقایقی برای خودمان وقت داشته باشیم. خود را بررسی کنید، امروز چگونه بودید؟، احساسات شما چقدر در نواسان بوده؟، آیا روی همه حالت های هیجانی که برایتان اتفاق افتاده شناخت دارید؟، خود واقعی شما کیست و چقدر با اون دوست هستید؟؛ و قبول کنید این خود واقعی به خاطر شرایط سنی، محیط زندگی و صدها عامل دیگر ممکن است تغییر کند، پس تعصب را کنار بگذارید و خود را در آغوش بگیرید، با هر آنچه که هستید خود را بپذیرید و اگر دوست دارید در زمینه ای موفق باشید در راستای آن تلاش کنید، اگر در گذشته نتیجه عملی برای شما باب میل تان نبوده، اگر فردی را اشتباه انتخاب کرده اید و اگر در جایی آن طور که می خواستید عمل نکردید، دلیل بر این نمی شود امروز هم تکرار همان گذشته باشد و از ترس تجربه ناخوشایند گذشته، دست به کار نشوید. شما یک قدم از آن گذشته جلوتر هستید، چون موضوعی را خوب یا بد تجربه کرده اید و حالا با علم به این موضوع می توانید تصیمی سازنده تر بگیرید.
و این فکر را دور بریزید که آموختنی ها را آموخته ام، انسان زنده یعنی هر روز آموختن آنچه که فکر می کند برایش مفید است و به او کمک می کند.
دکتر آویسا خبیری پویا (روانشناسی تخصصی)
اگر می خواهید در گرداب های خود ساخته فرو نروید، یک راه کار این است که از تخریب خود دست بکشید؛ تخریب نکردن شاید در ظاهر کلمه ساده ای باشد، اما در عمل دوری از آن، به خصوص برای افرادی که با آن مانوس شده اند دشوار است.
ارسال نظرایمیل شما در سایت نمایش داده نمی شود و فقط برای ارسال پاسخ برای شما استفاده خواهد شد